تابلوسازی رنجبر

دسته: نرم‌افزار آزاد

  • آیا زمانش فرا رسیده که به گنو/لینوکس مهاجرت کنیم؟

    در اینجا به مهمترین دلایل برای استفاده از گنو/لینوکس می‌پردازیم:

    ۱. آزاد بودن

    این هسته اصلی فلسفه گنو است.

    • آزادی استفاده، مطالعه، تغییر و توزیع: شما می‌توانید کد منبع سیستم عامل را ببینید، آن را مطابق نیاز خود تغییر دهید و حتی نسخه تغییر یافته خود را منتشر کنید.
    • شفافیت و امنیت: از آنجایی که هزاران توسعه‌دهنده در سراسر جهان کد را بررسی می‌کنند، باگ‌ها و آسیب‌پذیری‌ها به سرعت پیدا و رفع می‌شوند. خبری از نرم‌افزارهای جاسوسی یا جمع‌آوری پنهانی داده‌ها نیست.

    ۲. امنیت و ثبات فوق‌العاده

    • مقاومت در برابر بدافزارها: ساختار مجوزها و جداسازی پروسه‌ها در گنو باعث شده تا ویروس‌ها و باج‌افزارهای رایج در ویندوز، به ندرت بتوانند روی آن اثر بگذارند. معمولاً نیازی به نرم‌افزار آنتی‌ویروس تجاری ندارید.
    • ثبات (Stability): سیستم‌های گنو معروف به نداشتن نیاز به ریستارت مکرر هستند. بسیاری از سرورهای جهان که باید سال‌ها بدون وقفه کار کنند (مثل سرورهای گوگل و فیسبوک) از گنو/لینوکس استفاده می‌کنند.

    ۳. انعطاف‌پذیری و سفارشی‌سازی بی‌نظیر

    گنو به شما این قدرت را می‌دهد که سیستم عامل خود را دقیقاً مطابق سلیقه و نیازتان بسازید.

    • محیط‌های دسکتاپ (Desktop Environments) متنوع: شما می‌توانید از بین گزینه‌های گرافیکی بسیار مختلف مانند GNOME, KDE Plasma, XFCE, Cinnamon و… انتخاب کنید. برخی سبک و سریع هستند، برخی زیبا و مدرن.
    • انتخاب در همه چیز: از نوع نرم‌افزارهای پیش‌فرض گرفته تا ظاهر کامل سیستم.

    ۴. عملکرد و سرعت بالا

    گنو معمولاً سبک‌تر از سیستم‌عامل‌های رقیب است. بنابراین:

    • برای کامپیوترهای قدیمی مناسب است: می‌توانید یک توزیع سبک (مانند Parch XFCE, Debian XFCE) را روی یک لپ‌تاپ ۱۰ ساله نصب کنید و آن را دوباره قابل استفاده کنید.
    • منابع سخت‌افزاری را بهینه مصرف می‌کند: بنابراین در سیستم‌های مدرن نیز سرعت و پاسخگویی بهتری را تجربه خواهید کرد.

    ۵. مخزن نرم‌افزاری عظیم و مدیریت متمرکز

    اکثر توزیع‌های گنو یک “فروشگاه نرم‌افزار” یا “مرکز نرم‌افزار” دارند.

    • نصب آسان و بدون جستجو در وب: تقریباً تمام نرم‌افزارهای مورد نیاز خود را می‌توانید از این مخازن نصب کنید.
    • به‌روزرسانی متمرکز: همه نرم‌افزارهای سیستم (از جمله خود سیستم عامل) با یک دستور یا کلیک به‌روز می‌شوند.
    • امنیت بیشتر: نرم‌افزارها از منابع مطمئن و تأییدشده دریافت می‌شوند.

    ۶. جامعه پشتیبان بسیار بزرگ و فعال

    هر دفعه که با مشکلی روبرو شوید، به احتمال زیاد شخص دیگری قبلاً آن را حل کرده است.

    • انجمن‌های آنلاین: forum ها و communities مانند Stack Overflow، انجمن های فارسی و انجمن های توزیع های مختلف مملو از افرادی هستند که حاضرند به رایگان کمک کنند.
    • مستندات غنی: تقریباً برای هر مشکل یا سوالی، راهنمای جامعی وجود دارد.

    ۷. مناسب برای برنامه‌نویسان و توسعه‌دهندگان

    گنو محیطی ایده‌آل برای کدنویسی است.

    • دسترسی به ترمینال قدرتمند: بسیاری از کارها (مانند مدیریت سرور، اسکریپت‌نویسی، کار با Git) در ترمینال بسیار سریع‌تر و کارآمدتر انجام می‌شوند.
    • پشتیبانی ذاتی از زبان‌های برنامه‌نویسی: اغلب ابزارهای توسعه به طور پیش‌فرض روی گنو در دسترس هستند.

    اما آیا لینوکس معایبی هم دارد؟ (بیطرفانه)

    بله، البته. مهم است که معایب آن را نیز بدانید:

    • منحنی یادگیری: اغلب محیط‌های کاربری در گنو/لینوکس بسیار مدرن‌تر، پیشروتر و منطقی‌تر از چیزیست که کاربران در سامانه‌های سنّتی مثل مک یا به‌خصوص ویندوز تجربه کرده‌اند و کنار گذاشتن عادت‌های اشتباه و خو گرفتن با روش منطقی و آسان انجام کارها ممکن است برای برخی دشوار باشد.
    • پشتیبانی از برخی نرم‌افزارها و بازی‌ها: اگر کاربر حرفه‌ای Adobe (مانند Photoshop, Premiere) هستید یا عاشق بازی کردن با جدیدترین عنوان‌ها هستید، ممکن است با محدودیت مواجه شوید. البته جایگزین‌های قدرتمند آزاد مانند GIMP, Krita, DaVinci Resolve و پلتفرم Steam (با پروتون) وجود دارند که این شکاف را به سرعت در حال پر کردن هستند.
    • پشتیبانی سخت‌افزاری: اگرچه پشتیبانی از اکثر سخت‌افزارها عالی است، اما برخی از سازندگان (مثل Nvidia) همیشه درایورهای بهینه‌شده را به موقع ارائه نمی‌دهند.

    جمع‌بندی نهایی: چه کسانی باید از گنو استفاده کنند؟

    شما یک کاندیدای عالی برای استفاده از گنو/لینوکس هستید اگر:

    • به آزادی، حریم خصوصی و امنیت اهمیت می‌دهید.
    • از کامپیوترهای قدیمی استفاده می‌کنید و می‌خواهید به آنها جان تازه‌ای ببخشید.
    • برنامه‌نویس، توسعه‌دهنده یا دانشجوی IT هستید.
    • از هزینه‌های بالای نرم‌افزارهای تجاری خسته شده‌اید.
    • کنجکاو هستید و دوست دارید کنترل کامل کامپیوتر خود را در دست داشته باشید.

    پیشنهاد شروع: اگر تصمیم گرفتید امتحان کنید، با یک توزیع کاربرپسند مانند Parch یا Debian شروع کنید. حتی می‌توانید بدون نصب، آن را از روی یک USB اجرا کنید (Live Boot) تا با محیط آن آشنا شوید.

  • مقایسه پروتکل ماتریکس با SimpleX

    مقدمه: تمرکززدایی در ارتباطات

    هر دو پروتکل ماتریکس و سیمپل‌ایکس با هدف ایجاد سیستم‌های ارتباطی غیرمتمرکز، امن و مقاوم در برابر سانسور طراحی شده‌اند. اما فلسفه طراحی، معماری و مبادلات (trade-offs) آن‌ها به طور اساسی متفاوت است.


    بخش اول: پروتکل ماتریکس (Matrix)

    ماتریکس یک پروتکل ارتباطی فدرال و باز است که بر پایه‌ی سرورهای مستقل (Homeservers) کار می‌کند که می‌توانند با یکدیگر همکاری کنند.

    مکانیسم کاری:

    • مدل فدرال: هر کاربر روی یک “سرور خانه” (Homeserver) حساب ایجاد می‌کند (مشابه ایمیل، مثلاً @user:example.com). این سرورها داده‌های کاربر را ذخیره و با سایر سرورها در شبکه ماتریکس همگام‌سازی (Sync) می‌کنند.
    • اتاق‌ها (Rooms): مکالمات در “اتاق‌ها” انجام می‌شوند که می‌توانند روی یک سرور میزبانی شوند یا بین چندین سرور به صورت فدارل باشند.
    • پروتکل همگام‌سازی (Sync): کلاینت‌ها با اتصال به Homeserver خود، یک state به روز از تمام اتاق‌های کاربر را دریافت و نگهداری می‌کنند.
    • رمزگذاری (E2EE): اگرچه ماتریکس از ابتدا رمزگذاری داشت، اما E2EE استاندارد (با استفاده از الگوریتم Olm و Megolm) بعداً اضافه شد و اکنون به طور پیش‌فرض در بیشتر کلاینت‌ها فعال است.

    مزایای ماتریکس:

    1. قابلیت همکاری (Interoperability) بالا: یکی از اهداف اصلی ماتریکس، “بریج” شدن با سایر پلتفرم‌ها است. بریج‌های رسمی و غیررسمی زیادی برای پروتکل‌هایی مانند IRC, Slack, Discord, Telegram و حتی Signal وجود دارد.
    2. حفظ هویت و تاریخچه: شناسه (@user:server.com) شما ثابت است. اگر سرور خود را عوض کنید، می‌توانید شناسه خود را نگه دارید (با قابلیت نقل مکان). تمام تاریخچه مکالمات نیز در سرورها ذخیره می‌شود و از بین نمی‌رود.
    3. اکوسیستم بالغ و گسترده: ماتریکس توسط شرکتی به نام “Element” (سابقاً New Vector) رهبری می‌شود، بودجه نسبتاً خوبی دارد و توسط سازمان‌های بزرگ (حتی دولتی) استفاده می‌شود. کلاینت‌ها و سرورهای متنوع و پایدار زیادی دارد.
    4. اتصال دائمی و همگام‌سازی چنددستگاهی: می‌توانید از چندین دستگاه (موبایل، دسکتاپ، وب) به طور همزمان استفاده کنید و همه چیز به طور کامل همگام می‌شود.

    معایب و چالش‌های ماتریکس:

    1. نشت فراداده (Metadata): سرورهای خانه به حجم عظیمی از فراداده دسترسی دارند: چه کسی، چه زمانی، با چه کسی و در کدام اتاق صحبت کرده است. این یک نقطه تمرکز برای نظارت و سانسور ایجاد می‌کند.
    2. وابستگی به سرور: هویت و داده‌های شما به یک سرور خاص (Homeserver) گره خورده است. اگر مدیر آن سرور غیرقابل اعتماد باشد یا سرور خاموش شود، با مشکل مواجه خواهید شد (اگرچه امکان انتقال به سرور دیگر وجود دارد).
    3. پیچیدگی فنی: پروتکل همگام‌سازی و رمزگذاری گروهی (Megolm) بسیار پیچیده است که ممیزی امنیتی و پیاده‌سازی را دشوار می‌کند.

    بخش دوم: پروتکل سیمپل‌ایکس (SimpleX)

    سیمپل‌ایکس یک پروتکل غیرمتمرکز است که با یک فلسفه رادیکال‌تر کار می‌کند: حذف کامل شناسه‌های جهانی. در سیمپل‌ایکس، نه کاربران و نه سرورها هیچ شناسه ثابتی ندارند.

    مکانیسم کاری:

    • مدل مبتنی بر صف (Queue-based): کاربران به سرورهای رله (Relay Servers) متصل می‌شوند، اما این سرورها هویت فرستنده یا گیرنده را نمی‌دانند.
    • عدم وجود شناسه‌های عمومی: شما یک آدرس مانند @user یا یک کلید عمومی ندارید. در عوض، برای هر تماس، یک “آدرس تماس” (Contact Address) یکبارمصرف و منحصربه‌فرد تولید می‌کنید که حاوی اطلاعات لازم برای برقراری ارتباط از طریق یک رله خاص است.
    • مسیریابی دوگانه (Dual Routing): پیام‌ها از طریق دو رله مجزا (یکی برای فرستنده و یکی برای گیرنده) مسیریابی می‌شوند تا حریم خصوصی فراداده افزایش یابد.
    • رمزگذاری: از همان ابتدا با E2EE طراحی شده است.

    مزایای سیمپل‌ایکس:

    1. حفاظت بی‌نظیر از فراداده: این بزرگترین مزیت سیمپل‌ایکس است. از آنجایی که هیچ شناسه‌ای وجود ندارد، سرورهای رله نمی‌توانند بدانند چه کسی با چه کسی در ارتباط است. این شبکه را در برابر تحلیل ترافیک و نقشه‌برداری از شبکه مقاوم می‌کند.
    2. مقاومت در برابر سانسور: هیچ نقطه متمرکزی برای مسدود کردن یک کاربر یا گروه خاص وجود ندارد. برای مسدود کردن یک کاربر، باید تمام سرورهای رله احتمالی را مسدود کنید، که غیرعملی است.
    3. استقلال کامل کاربر: کاربر وابسته به هیچ دامنه، سرور یا شناسه ثابتی نیست. هویت شما کاملاً در دستگاه‌های خودتان (در قالب کلیدهای خصوصی) ذخیره شده است.
    4. سادگی مفهومی: پروتکل از نظر مفهومی ساده‌تر از ماتریکس است زیرا حالت همگام‌سازی پیچیده‌ای ندارد.

    معایب و چالش‌های سیمپل‌ایکس:

    1. عدم وجود هویت پایدار: این یک شمشیر دولبه است. از یک طرف حریم خصوصی را افزایش می‌دهد، از طرف دیگر مدیریت تماس‌ها را سخت‌تر می‌کند. اگر دستگاه خود را گم کنید یا از پشتیبان (Backup) استفاده نکنید، تمام تماس‌ها و مکالمات خود را برای همیشه از دست می‌دهید.
    2. اکوسیستم جوان‌تر: این پروتکل جدیدتر است. کلاینت‌ها و سرورها کمتر از ماتریکس بالغ هستند و ممکن است برخی ویژگی‌ها هنوز در حال توسعه باشند.
    3. عدم امکان همگام‌سازی چنددستگاهی ذاتی: به دلیل طراحی فاقد شناسه و حالت، پیاده‌سازی همگام‌سازی چنددستگاهی بی‌دردسر بسیار دشوار است. راهکارهای فعلی (مانند به اشتراک گذاری کلیدها) می‌توانند دست و پاگیر باشند.
    4. فقدان قابلیت همکاری (بریج): تمرکز اصلی بر روی حریم خصوصی حداکثری است، بنابراین بریج شدن با سایر شبکه‌ها یک ویژگی اولویت دار نیست و پیاده‌سازی آن بسیار سخت‌تر است.

    بخش سوم: مقایسه فنی و کاربردی ماتریکس و سیمپل‌ایکس

    ویژگیماتریکس (Matrix)سیمپل‌ایکس (SimpleX)
    معماریفدارل (شبکه‌ای از سرورهای همکار)مبتنی بر رله‌های ناشناس (فاقد شناسه)
    مدل هویتشناسه ثابت و عمومی (@user:server.com)فاقد هرگونه شناسه عمومی
    مدل امنیتیرمزگذاری E2EE با پیچیدگی بالا (Olm/Megolm)رمزگذاری E2EE با طراحی ساده‌تر
    حفاظت از فرادادهضعیف (سرورها فراداده کامل را می‌بینند)عالی (سرورها نمی‌دانند چه کسی با چه کسی صحبت می‌کند)
    مقاومت در برابر سانسورمتوسط (مسدود کردن یک سرور یا کاربر ممکن است)بسیار بالا (مسدود کردن یک کاربر خاص تقریباً غیرممکن است)
    همگام‌سازی چنددستگاهیعالی و ذاتی در پروتکلپیچیده و غیرذاتی (نیازمند راهکارهای جانبی)
    قابلیت همکاری (بریج)هدف اصلی و بسیار قویاولویت پایین، بسیار دشوار
    مسئولیت کاربرمتوسط (مدیریت Homeserver)بسیار بالا (مدیریت کلیدها و پشتیبان‌گیری حیاتی است)
    بلوغ اکوسیستمبالغ، پایدار، با پشتیبانی سازمانیجوان، در حال توسعه سریع، جامعه‌محور
    بزرگترین خطرنشت فراداده به سرورهای غیرقابل اعتماداز دست دادن دائمی تمام مکالمات به دلیل گم کردن کلید/پشتیبان

    جمع‌بندی نهایی: کدام یک را انتخاب کنیم؟

    • ماتریکس (Matrix) را انتخاب کنید اگر:
      • به دنبال یک جایگزین قدرتمند، پایدار و فدارل برای اسلک، دیسکورد یا تیمز هستید.
      • همکاری و بریج شدن با سایر پلتفرم‌ها برای شما حیاتی است.
      • نیاز به همگام‌سازی بی‌دردسر بین چندین دستگاه دارید.
      • می‌خواهید یک سرور اختصاصی برای سازمان یا جامعه خود راه‌اندازی کنید و کنترل کامل داشته باشید (در عین پذیرش مسئولیت مدیریت آن).
      • نگرانی شما بیشتر درباره محتوای مکالمات است تا فراداده.
    • سیمپل‌ایکس (SimpleX) را انتخاب کنید اگر:
      • حریم خصوصی فراداده اولویت اول و غیرقابل مذاکره شماست (مثلاً برای روزنامه‌نگاران، فعالان، یا افراد با نیازهای امنیتی بسیار بالا).
      • می‌خواهید در برابر تحلیل شبکه و سانسور هدفمند مقاومت کنید.
      • با مدل “عدم وجود شناسه” و مسئولیت بسیار بالای نگهداری از کلیدها و پشتیبان‌ها راحت هستید.
      • استفاده اصلی شما برای ارتباطات یک به یک یا گروه‌های کوچک است و همگام‌سازی چنددستگاهی پیچیده برایتان مانعی ندارد.

    خلاصه کلام:

    • ماتریکس یک پروتکل همکاری است که تمرکز اصلی آن بر اتصال مردم و سرویس‌هاست.
    • سیمپل‌ایکس یک پروتکل حریم خصوصی است که تمرکز اصلی آن بر حفاظت از هویت و ارتباطات کاربران در برابر هر ناظر بیرونی است.

    انتخاب بین این دو به عمق نیاز شما به “حریم خصوصی مطلق” در مقابل “کارایی و قابلیت همکاری” بستگی دارد.

  • فدیورس یا نوستر؟ مسئله این است.

    مقدمه: دنیای شبکه‌های اجتماعی غیرمتمرکز

    قبل از شروع، باید اشاره کرد که هر دو پلتفرم، پاسخی به مشکلات شبکه‌های اجتماعی متمرکز (مانند ایکس، فیسبوک و اینستاگرام) هستند. این مشکلات شامل سانسور، نقض حریم خصوصی، الگوریتم‌های غیرشفاف و کنترل توسط یک نهاد مرکزی می‌باشد. اما راهکار این دو پلتفرم اساساً متفاوت است.


    بخش اول: نقد و بررسی فدیورس

    فدیورس یک اکوسیستم از شبکه‌های اجتماعی متصل به هم است، نه یک پلتفرم واحد. معروف‌ترین سرویس در این اکوسیستم ماستودون است.

    مکانیسم کاری:
    فدیورس بر پایه پروتکل ActivityPub ساخته شده است. در این مدل، هر کاربر روی یک “سرور” (که به آن Instance یا نمونه می‌گویند) عضو می‌شود. این سرورها می‌توانند مستقل و با قوانین خاص خود اداره شوند، اما همه آن‌ها می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این شبکه به هم پیوسته را فدیورس می‌نامند.

    مزایای فدیورس:

    1. جامعه‌محور و مستقل: شما می‌توانید سروری را انتخاب کنید که همسو با ارزش‌ها و علایق شماست (مثلاً سرورهای مخصوص برنامه‌نویسان، هنرمندان، علاقه‌مندان به بازی و غیره). هر سرور قوانین moderation مخصوص به خود را دارد.
    2. کنترل بهتر بر محتوا: الگوریتم تایم‌لاین یکسان برای همه وجود ندارد. شما عمدتاً یک تایم‌لین chronologically دارید و می‌توانید بین تایم‌لاین محلی (همان سرور)، فدرال (همه سرورهای متصل) و mentions جابه‌جا شوید.
    3. تنوع بالای پلتفرم‌ها: علاوه ماستودون، پلتفرم‌های دیگری مانند PeerTube (برای ویدیو), PixelFed (برای عکس) و WriteFreely (برای بلاگ) نیز در این اکوسیستم وجود دارند و تا حدی با هم کار می‌کنند.
    4. پایداری: پروتکل ActivityPub و پلتفرمی مانند ماستودون سال‌هاست که فعالیت می‌کنند و جامعه بزرگی در آن شکل گرفته است.

    معایب و چالش‌های فدیورس:

    1. پیچیدگی برای کاربران تازه‌کار: بزرگترین مانع ورود، انتخاب سرور است. کاربران باید تحقیق کنند و سروری را انتخاب کنند که فعال، قابل اعتماد و همسو با علایق آن‌ها باشد. اگر سرور مدیر خود را از دست بدهد یا خاموش شود، حساب کاربری شما ممکن است از بین برود (مگر اینکه به سرور دیگری مهاجرت کنید).
    2. سوءمدیریت سرورها: مدیر سرور (Admin) قدرت بسیار زیادی دارد. آن‌ها می‌توانند حساب‌ها را سانسور کنند، با سرورهای دیگر قطع ارتباط کنند (Defederation) و در نهایت اگر سرور را ببندند، کل داده‌های کاربران آن سرور از بین می‌رود.
    3. عدم یکپارچگی و سردرگمی: قوانین moderation در هر سرور متفاوت است. ممکن است شما از یک سرور با سرور دیگری که حاوی محتوای نامناسب است، در ارتباط باشید. Defederation می‌تواند باعث ایجاد “حباب‌های” مجزا شود.
    4. مهاجرت پیچیده: اگرچه قابلیت مهاجرت حساب وجود دارد، اما این فرآیند همیشه ساده و بی‌دردسر نیست و تمام تعاملات و دنبال‌کننده‌های شما را به طور کامل منتقل نمی‌کند.

    بخش دوم: نقد و بررسی نوستر (Nostr)

    نوستر یک پروتکل ساده و باز برای شبکه‌های اجتماعی غیرمتمرکز است. بر خلاف فدیورس، نوستر هیچ سرور مرکزی یا مجموعه سروری ندارد.

    مکانیسم کاری:
    نوستر از دو جزء اصلی تشکیل شده است:

    • کلیدها (Keys): هر کاربر با یک جفت کلید عمومی و خصوصی شناسایی می‌شود. کلید عمومی، شناسه (آدرس) شماست و کلید خصوصی برای امضای محتوا استفاده می‌شود.
    • رله‌ها (Relays): رله‌ها سرورهای ساده‌ای هستند که پیام‌ها (Notes) را ذخیره و منتقل می‌کنند. کاربران می‌توانند به چندین رله متصل شوند. رله‌ها می‌توانند عمومی یا خصوصی، پولی یا رایگان باشند.

    مزایای نوستر:

    1. غیرمتمرکزِ واقعی و مقاوم در برابر سانسور: از آنجایی که هویت شما به یک سرور خاص گره نخورده، هیچ نهادی نمی‌تواند شما را به طور کامل “حذف” کند. حتی اگر یک رله شما را سانسور کند، شما و دنبال‌کننده‌هایتان می‌توانید از رله‌های دیگر استفاده کنید.
    2. سادگی و آزادی مطلق کاربر: برای عضویت نیاز به انتخاب سرور ندارید. فقط یک کلید می‌سازید و با هر کلاینت (اپلیکیشنی) که بخواهید به شبکه متصل می‌شوید. کنترل هویت و داده‌ها کاملاً در دست خود کاربر است.
    3. رقابت و نوآوری در کلاینت‌ها: به دلیل پروتکل ساده، برنامه‌نویسان می‌توانند کلاینت‌ها (اپلیکیشن‌های) مختلفی با امکانات و UIهای متنوع بسازند (مانند Damus, Amethyst, Snort و غیره) اما همه آن‌ها به یک شبکه متصل هستند.
    4. پشتیبانی از تراکنش‌های مالی (به لطف بیت‌کوین): یکپارچگی ذاتی با سیستم پرداخت لایتنینگ بیت‌کوین، امکان دادن انعام (Zaps)، پست‌های پولی و سایر مدل‌های درآمدی را به روشی غیرمتمرکز فراهم می‌کند.

    معایب و چالش‌های نوستر:

    1. تجربه کاربری می‌تواند دشوار باشد: مدیریت کلیدهای خصوصی یک مسئولیت بزرگ است. اگر کلید خصوصی خود را گم کنید، حساب شما برای همیشه از دست رفته است و هیچ راه بازیابی وجود ندارد.
    2. مشکل اسپم: چون ایجاد شناسه (کلید عمومی) رایگان و بی‌زحمت است، اسپم و بات‌ها می‌توانند یک چالش جدی باشند، اگرچه رله‌ها می‌توانند با پیام‌های امضا نشده مبارزه کنند.
    3. تکرار داده و هزینه: ممکن است برای اطمینان از دیده شدن پیام‌هایتان، نیاز به اتصال به چندین رله پولی داشته باشید که می‌تواند منجر به هزینه شود. همچنین، داده‌ها در رله‌های مختلف به صورت redundant ذخیره می‌شوند.
    4. جامعه کوچک‌تر (در حال حاضر): اگرچه به سرعت در حال رشد است، اما هنوز از نظر تعداد کاربر فعال از فدیورس کوچک‌تر است.

    بخش سوم: مقایسه فنی و کاربردی فدیورس و نوستر

    ویژگیفدیورس (FediVerse)نوستر (Nostr)
    معماریفدرال (اتحادیه‌ای از سرورها)مبتنی بر پروتکل و رله (Relay-based)
    هویت کاربروابسته به سرور (مثلاً user@instance.com)وابسته به کلید (یک رشته رمزنگاری شده)
    مدل سانسوردر سطح سرور (Admin و Defederation)در سطح رله (Relay)
    حریم خصوصیخوب، اما سرورها به داده‌ها دسترسی دارندبسیار قوی، زیرا هویت از داده جدا شده است
    مسئولیت کاربرمتوسط (باید سرور خوبی انتخاب کرد)بسیار بالا (مدیریت کلید خصوصی حیاتی است)
    تجربه کاربریشبیه به ایکس، اما با پیچیدگی انتخاب سرورمتنوع، بستگی به کلاینت دارد؛ می‌تواند ساده یا پیچیده باشد
    اکوسیستمشبیه به ایکس، اما با پیچیدگی انتخاب سرورجوان، پویا و متمرکز بر میکروبلاگینگ و نوآوری مالی
    اقتصاد/پرداختمحدود و غیریکپارچهیکپارچه و قدرتمند (از طریق بیت‌کوین و لایتنینگ)
    بزرگترین خطراز دست دادن حساب به دلیل بسته شدن سروراز دست دادن دائمی حساب به دلیل گم کردن کلید خصوصی

    جمع‌بندی نهایی: کدام یک برای شما مناسب‌تر است؟

    • به پیشنهاد من، نوستر را انتخاب کنید چون اگر:
      • به دنبال حداکثر آزادی، مقاومت در برابر سانسور و عدم وابستگی به هر نهاد مرکزی هستید.
      • از مسئولیت نگهداری از کلید خصوصی خود استقبال می‌کنید (مانند نگهداری از کیف پول بیت‌کوین).
      • به نوآوری در حوزه مالی و یکپارچگی با بیت‌کوین علاقه دارید.
      • با اپلیکیشن‌ها و رابط‌های کاربری مختلف راحت هستید.

    در نهایت، نوستر گام مهمی به سوی آینده‌ای آزادتر برای فضای مجازی است. انتخاب بین آن‌ها بیشتر به اولویت‌های شخصی شما در مورد استقلال، سادگی و پذیرش ریسک بستگی دارد.

  • SimpleX Chat به زبان ساده

    تصور کن همهٔ برنامه‌های چت مثل واتس‌اپ یا تلگرام شبیه سامانه پستی هستند:

    برای اینکه به تو نامه برسونند، باید یک “نشانی” (مثل شماره تلفن یا شناسه کاربری) به آنها بدهم. شرکت پست (شرکت چت) آن نشانی را می‌داند و می‌تواند نقشه‌ای از تمام ارتباطات تو بسازد.


    SimpleX Chat مثل این است که به جای یک سامانه پستی، از “صندوق‌های ناشناس” استفاده کنیم.

    در این سیستم جدید:

    1. تو هیچ “نشانی” نداری: برخلاف هر برنامه چت دیگری، تو یک شناسه، شماره تلفن یا نام کاربری برای دادن به دیگران نداری. این بزرگ‌ترین تفاوت است.
    2. چگونه با کسی ارتباط می‌گیری؟
      • تو یک “لینک دعوت” (Invitation Link) یا یک کد QR یکبارمصرف ایجاد می‌کنی.
      • این لینک را از طریق هر راهی که دوست داری (مثل ایمیل، سیگنال، یا حتی با فریاد زدن!) برای دوستت می‌فرستی.
      • او آن لینک را اسکن می‌کند و شما به یک صندوق پستی مشترک و موقت متصل می‌شوید. این صندوق فقط برای برقراری این ارتباط اولیه است.
    3. پیام‌ها چطور جابه‌جا می‌شوند؟
      • برنامه از طریق سرورهای relay متعدد پیام‌ها را رد و بدل می‌کند.
      • مهم این است که هرکدام از شما به سرورهای جداگانه‌ای وصل هستید. مثل این می‌ماند که تو برای فرستادن پیام از “پست مازندران” استفاده می‌کنی و دوستت پیامش را از “پست گیلان” می‌فرستد.
      • این سرورها فقط “پیام” را جابه‌جا می‌کنند و هیچکدام تصویر کاملی از “چه کسی با چه کسی در ارتباط است” ندارند.

    خلاصه و جمع‌بندی:

    SimpleX Chat تنها شبکه‌ای است که هیچ شناسه‌ای (Identity) برای کاربرانش ندارد.

    این یعنی:

    • ناشناسی کامل: هیچکس (حتی خود پلتفرم) نمی‌تواند بداند تو با چه کسانی در ارتباطی، زیرا تو یک “نشانی” ثابت نداری.
    • مقاوم در برابر ردیابی: نمی‌توانند شبکه اجتماعی تو را نقشه‌برداری کنند.
    • کنترل داده‌ها: می‌توانی سرور relay خودت را راه‌اندازی کنی و حتی کنترل فنی بیشتری داشته باشی.
    • ارتباط امن: همهٔ مکالمات به صورت end-to-end رمزنگاری شده هستند.

    به زبان خیلی خودمانی:
    اگر واتس‌اپ مثل این است که به همه کارت ویزیت بدی تا با تو تماس بگیرند، SimpleX Chat مثل این است که برای هر مکالمه یک صندوق پستی مخفی و جدید ایجاد کنی که پس از برقراری ارتباط، ردپایی از خود به جا نمی‌گذاری.

    این امن‌ترین و خصوصی‌ترین مدل برای ارتباطات است.

  • شبکه اجتماعی نوستر

    تصور کن تو دنیای شبکه‌های اجتماعی، فقط یک سوپرمارکت بزرگ مثل «شهروند» وجود داشت (مثل توییتر یا اینستاگرام). همه مجبور بودند برای حرف زدن با دوستانشان به همان یک سوپرمارکت بروند. صاحب آن سوپرمارکت قوانین را تعیین می‌کرد، می‌توانست حرف مردم را سانسور کند و حتی می‌دانست هر کس چه چیزی می‌خرد و چه می‌گوید.

    نوستر مثل این است که به جای یک سوپرمارکت بزرگ، یک «بازار محلی» (Marketplace) آزاد ایجاد کنیم.

    در این بازار محلی:

    1. همه می‌توانند دکه خودشان را داشته باشند: شما لازم نیست فقط به یک پلتفرم وابسته باشید. هر کس یا هر گروهی می‌تواند یک “سرور” (که به آن “رله” می‌گویند) راه‌اندازی کند، مثل باز کردن یک دکه در بازار.
    2. همه دکه‌ها با هم ارتباط دارند: اگر شما در دکهٔ “الف” باشید و بهترین دوست شما در دکهٔ “ب”، باز هم می‌توانید همدیگر را دنبال کنید، برای هم پیام بفرستید و پست‌های هم را ببینید. انگار همهٔ دکه‌ها به هم وصل هستند.
    3. تو مالک حرف‌های خودتی: حرف‌ها و عکس‌هایی که می‌زنی، در دکهٔ خودتان (سرور خودتان) ذخیره می‌شود، نه در یک انبار مرکزی متعلق به یک شرکت بزرگ. این یعنی کنترل بیشتری روی داده‌های خودت داری.
    4. هیچ رئیسی نمی‌تواند تو را ساکت کند: اگر صاحب دکه‌ای (مدیر یک سرور) قوانین بدی وضع کرد یا شما را سانسور کرد، می‌توانی وسایلت را برداری و به یک دکهٔ دیگر در همان بازار بروی، بدون اینکه دنبال‌کننده‌ها و پست‌هایت را از دست بدهی.

    خلاصه و جمع‌بندی به زبان ساده:

    نوستر یک شبکه‌ی اجتماعی است که مرکز و رئیس ندارد.
    مانند ایمیل عمل می‌کند: شما می‌توانی در “جیمیل” باشی و دوستت در “یاهو”، اما باز هم می‌توانید برای هم ایمیل بفرستید. نوستر هم همین‌طور است. شما یک حساب در یک “سرور” می‌سازی و با همهٔ کسانی که در سرورهای دیگر هستند ارتباط برقرار می‌کنی.

    ویژگی‌های اصلی:

    • باز است: هر کسی می‌تواند بیاید و یک بخش جدید از آن را بسازد.
    • آزاد است: سانسور بسیار کمتری دارد.
    • متعامل است: همهٔ بخش‌های مختلف آن با هم کار می‌کنند.
    • مالکیت دارید: شما صاحب محتوای خودتان هستید.

    به زبان خیلی خودمانی: نوستر “توییتر یا اینستاگرام” است، اما بدون یک شرکت مرکزی که بر همه چیز کنترل داشته باشد. هر کاربری بخشی از یک جامعه‌ی بزرگ و مستقل است.

  • DRM

    محدودیت دیجیتال

    برخی ممکن است DRM را مدیریت «حقوق» دیجیتال بدانند، البته اصطلاح مدیریت «محدودیت‌ها» دیجیتال دقیق‌تر است. به نظر می‌رسد که از آن به عنوان یک شر ضروری برای «حفاظت از حقوق سازندگان» و جلوگیری از به اصطلاح «piracy» یاد می‌شود، که نشان دهنده تفکری است که آنقدر پر از پروپاگاندا است که می تواند پست وبلاگ خود را داشته باشد. با این حال، من به عنوان یک مدافع آزادی نرم‌افزار، DRM را نقض اساسی حقوق ما و یک بی‌عدالتی اخلاقی می‌دانم.

    DRM نه تنها دسترسی ما به دستگاه‌ها و رسانه‌ها را محدود می‌کند، بلکه دیکته می‌کند که چگونه از آنچه که به درستی خریداری کرده‌ایم استفاده کرده و به اشتراک بگذاریم. ما را به عنوان مجرمان بالقوه می‌بیند و با تهدید به زندان در صورت شکستن DRM و بازپس‌گیری حقوق خود، ما را تهدید می‌کند. این فقط یک محدودیت نیست، بلکه یک فرسایش سیستماتیک از آزادی‌های ما است.

    در حالی که برخی ممکن است استدلال کنند که شکستن DRM غیرقانونی است، قانونی بودن اخلاق را تعیین نمی‌کند. قوانین می‌توانند ناعادلانه، قدیمی یا اشتباه باشند. هنگام مواجهه با چنین قوانینی، درگیر شدن در نافرمانی مدنی، که امتناع مسالمت آمیز از پیروی از قوانین خاص است، نه تنها به یک حق بلکه به یک الزام اخلاقی تبدیل می‌شود. در مورد DRM، دور زدن این محدودیت‌ها راهی برای بازپس گیری حقوق ما است.

    شکستن DRM یک اقدام واکنشی است. در حالی که ما می‌توانیم و باید آن را بشکنیم، راه دیگری برای مبارزه با DRM این است که موضعی فعال داشته باشیم و از کسانی که از آن استفاده نمی‌کنند حمایت کنیم. با انتخاب آگاهانه رسانه‌های بدون DRM، پیام قدرتمندی را به تامین‌کنندگان DRM می‌فرستیم مبنی بر اینکه اقدامات آنها غیرقابل قبول است.

    مبارزه با DRM فقط در مورد مسائل فنی نیست. این یک نبرد اخلاقی برای روح عصر دیجیتال است. این در مورد تصمیم گیری است که آیا ما آینده‌ای می‌خواهیم که در آن زندگی دیجیتالی ما توسط فناوری‌های محدود کننده کنترل شود یا آینده‌ای که در آن آزاد باشیم. مفاهیم اخلاقی این نبرد نمی‌توانند بیش از حد مورد تأکید قرار بگیرند.

    به عنوان یک مدافع آزادی نرم‌افزار، پاسخ روشن است. DRM از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است و ما باید در هر مرحله در برابر آن مقاومت کنیم. از ناشرانی که به حقوق ما احترام می‌گذارند و از رسانه‌های بدون DRM حمایت می‌کنند، حمایت کنیم. یک نقطه شروع می تواند راهنمای FSF برای زندگی بدون DRM در defectivebydesign باشد. لطفاً در این مبارزه برای حقوق و آزادی های دیجیتال ما به من بپیوندید.

    منبع Jxself

  • شکستن موانع

    چگونه نرم‌افزار انحصاری شما را کنترل می کند

    تا به حال به این فکر کرده‌اید که آیا واقعاً رایانه خود را کنترل می‌کنید؟ این سوالی است که اغلب مطرح نمی‌شود. ما دستگاه‌های خود را روشن می‌کنیم، برنامه‌ها را اجرا می‌کنیم و با دنیای دیجیتال تعامل می‌کنیم، با این فرض که ما مسئول هستیم یا شاید حتی به این موضوع فکر نمی‌کنیم. اما این کنترلی که فکر می‌کنیم داریم، چیزی بیش از یک توهم نیست، یک جبهه که با دقت توسط نرم‌افزار انحصاری ساخته شده است.

    نرم‌افزار انحصاری تحت پوشش محرمانه عمل می‌کند. عملکرد درونی آن پنهان است و کد منبع آن یک راز محافظت شده است که فقط برای توسعه دهنده‌ای که آن را ساخته است قابل دسترسی است. این به طور مستقیم به عدم کنترل شما به عنوان کاربر معنی می‌شود. شما محدود هستید به دیدگاه‌ها و قوانین توسعه دهنده؛ هرچی آنها بگویند. این فقط عدم کنترل نیست. این احساس به دام افتادن و تحت الحمایه بودن تصمیمات دیگران است.

    بیایید این محدودیت‌ها را تشریح کنیم و کنترلی را که از بین می‌برند، آشکار کنیم:

    1.محدودیت در استفاده: مجوزهای نرم‌افزار انحصاری ممکن است تعداد نصب‌ها را محدود کند، استفاده تجاری، نوع سخت‌افزاری که می‌توانید آن را اجرا کنید، یا حتی نحوه استفاده از آن را به شما دیکته کند. برنامه تقویمی را تصور کنید که می‌گوید کلینیک‌های سقط جنین نمی‌توانند از آن برای برنامه‌ریزی استفاده کنند. هر فعالیتی که باشد، ممکن است کسی در جایی مشکلی با آن پیدا کند. تنها پاسخ این است که ما نمی‌توانیم چنین محدودیت‌هایی را برای استفاده مجاز کنیم. این اساساً آزادی شما را برای کنترل نرم‌افزار تضعیف می‌کند. تصور کنید ماشینی می‌خرید اما به شما گفته می‌شود که فقط می‌توانید آن را در جاده‌های خاصی یا در ساعات خاصی از روز رانندگی کنید. چنین محدودیت‌هایی پوچ خواهد بود، با این حال به نظر می‌رسد بسیاری آنها را بدون تردید در نرم‌افزار می‌پذیرند.

    2.محدودیت در اصلاح: تصور کنید می‌خواهید برنامه‌ای را به گونه‌ای تنظیم کنید که با نیازهای شما مطابقت داشته باشد، یک ویژگی اضافه کنید، یک باگ ناامیدکننده را برطرف کنید یا چیزی را که دوست ندارید حذف کنید. نرم‌افزار انحصاری در را به روی این امکان می‌بندد. شما مجبور هستید برای اجرای تغییرات به اولویت‌ها و جدول زمانی توسعه دهنده تکیه کنید. این عدم کنترل به این معنی است که شما نمی‌توانید نرم‌افزار را با گردش کار منحصر به فرد خود تطبیق دهید یا نیازهای خاصی را برطرف کنید. در عوض، متوجه می‌شوید که از توسعه‌دهندگان التماس می‌کنید: «لطفا، توسعه‌دهنده قادر متعال، لطفاً این تغییر را انجام دهید»، به این امید که ممکن است درخواست‌های شما را بشنوند و آن‌ها را شایسته توجه بدانند. این پویایی قدرت، شما را در موقعیتی مطیع قرار می‌دهد که تابع هوس‌های شرکت است. شما در کنترل نیستید؛ شما مورد رحمت آنها هستید.

    حتی اگر تصمیم دارید به برنامه نرم‌افزاری انحصاری دیگری مهاجرت کنید، فقط در حال تغییر ارباب هستید. شما هنوز نمی‌توانید از کنترل ذاتی که نرم‌افزار انحصاری اعمال می‌کند فرار کنید. شما در محدوده سیستمی باقی می‌مانید که منافع توسعه‌دهنده را بر آزادی کاربران ترجیح می‌دهد.

    3.محدودیت در اشتراک گذاری: به اشتراک گذاری نرم‌افزار با یک دوست یا همکار با نرم‌افزار انحصاری به یک طناب محکم اخلاقی و قانونی تبدیل می‌شود. توانایی کمک به دیگران و همکاری آزادانه خفه می‌شود و محیطی از انزوا و وابستگی ایجاد می‌کند. تصور کنید نمی‌توانید کتابی را به یک دوست قرض دهید یا دستور غذا را با همسایه‌ای به اشتراک بگذارید. نرم‌افزار انحصاری موانع مشابهی را ایجاد می‌کند. این عدم اشتراک‌گذاری، همکاری و ایجاد، جامعه را محدود می‌کند، کاربران را بیشتر منزوی و کنترل توسعه‌دهنده را تقویت می‌کند.

    همانطور که در The Price of Convenience بحث شد، نرم‌افزار انحصاری می‌تواند افراد را با وعده به راحتی جذب کند. از پیش بسته‌بندی شده است، ظاهراً آماده استفاده از جعبه است. با این حال، این راحتی هزینه زیادی دارد – آزادی شما. شما برای همه چیز از به‌روزرسانی گرفته تا رفع اشکال و هر چیز دیگری به توسعه دهنده وابسته می‌شوید. این وابستگی یک عدم تعادل عادلانه قدرت ایجاد می‌کند. توهم راحتی، واقعیت کنترل و وابستگی را می‌پوشاند.

    فراتر از فرد: پیامدهای نرم‌افزار انحصاری بسیار فراتر از کاربران فردی است چون بر کل جامعه تأثیر می‌گذارد. چیزی که استفاده می‌کنید به دیگران نشان می‌دهد که مشکلی ندارد. هنگامی که مردم از برنامه‌هایی مانند GitHub یا نمونه های دیگر استفاده می‌کنند که در آن نرم‌افزار انحصاری برای انجام هر کاری مورد نیاز است، شما فقط از آن استفاده نمی‌کنید، شما به گسترش آن کمک می‌کنید، موانعی ایجاد می‌کنید و قدرت را در دست توسعه دهنده متمرکز می‌کنید. مدارس و دانشگاه‌ها به مراکزی برای آموزش مردم مبدل می‌شوند که توسط نرم‌افزارهای انحصاری کنترل می‌شوند و به آن وابسته هستند، و همچنین توانایی آنها را برای ارائه آموزش با کیفیت محدود می‌کنند. کنترل اعمال شده توسط نرم‌افزارهای انحصاری نیز نوآوری را خفه می‌کند و نابرابری‌های اجتماعی را تشدید می‌کند. این فقط مربوط به شما نیست. این در مورد جامعه‌ای است که ما در آن زندگی می‌کنیم و آینده‌ای که می‌خواهیم ایجاد کنیم.

    چرا این مهم است؟ این یک مسئله فنی نیست، این یک اصل اخلاقی است. نرم‌افزار آزاد از اصول آزادی کاربر دفاع می‌کند. این به شما امکان می‌دهد تا نرم‌افزار خود را مطالعه، اصلاح و به اشتراک بگذارید. این محیطی را تقویت می‌کند که در آن کاربران کنترل محاسبات خود را در دست دارند. این چشم انداز جنبش نرم‌افزار آزاد است. من از شما می‌خواهم که این نکات را در نظر بگیرید و گامی در جهت استفاده از نرم‌افزار آزاد بردارید و از این طریق از جنبش حمایت کنید و کنترل زندگی دیجیتال خود را به دست آورید.

    منبع Jxself

  • نرم‌افزار آزاد و قدرت

    در نرم‌افزار، مفهوم آزادی و این سؤال که کاربران نرم‌افزار باید چه حقوقی داشته باشند، اغلب به نظر می‌رسد که به چیزهایی مانند ویژگی‌ها و عملکردها بیشتر نگاه می‌کنند.

    ویژگی‌ها و عملکرد می‌تواند خوب باشد، اما نه به قیمت آزادی ما.

    قدرت واقعی در آزادی اجرا و مطالعه، تغییر و به اشتراک‌گذاری برنامه نهفته است.

    این فلسفه که انکار این حقوق از کاربران غیراخلاقی است، زیربنای جنبش نرم‌افزار آزاد را تشکیل می‌دهد و زمینه را برای این حقوق فراهم می‌کند.

    در هسته خود، جنبش نرم‌افزارهای آزاد درباره توانمندسازی کاربران است. نرم‌افزارهای انحصاری، که در آن کد منبع مخفی است و تغییرات محدود است، نمونه‌ای از اعمال قدرت بر دیگران است که آنها را در یک قفس دیجیتالی به دام می‌اندازد. آنها در برابر خواسته‌های توسعه‌دهنده نرم‌افزار قرار دارند که قبلاً تصمیم گرفته است که کاربران برنامه چه کارهایی می‌توانند انجام دهند و چه کارهایی نمی‌توانند. با این که نرم‌افزار به طور فزاینده‌ای زندگی ما را با ظاهر شدن در همه جا (یا به نظر می‌رسد) و تصمیم‌گیری در مورد آنچه که به شما “اجازه” داده می‌شود، اداره می‌کند، سؤال درباره اینکه چه کسی کنترل نرم‌افزار را در دست دارد به سوالی تبدیل می‌شود که چه کسی از طریق آن کنترل شما را در دست دارد و به یک اخلاق و سیاست تبدیل می‌شود. این عدم کنترل کاربر بر نرم‌افزار اشتباه است و نمونه‌های زیادی از چگونگی آسیب مستقیم عدم قدرت کاربر بر نرم‌افزار به او و جامعه در کل وجود دارد.

    نرم‌افزار آزاد، در تضاد کامل، کاربران را از این اسارت دیجیتالی رها می کند. و این چهار آزادی اساسی را به آنها می‌دهد:

    • آزادی اجرای برنامه برای هر هدفی
    • آزادی مطالعه نحوه عملکرد برنامه و تغییر آن
    • آزادی توزیع مجدد نسخه‌های دقیق برنامه
    • آزادی توزیع مجدد نسخه‌های اصلاح شده برنامه

    در دنیایی که به طور فزاینده‌ای تحت تسلط نرم‌افزار است، جنبش نرم‌افزار آزاد پادزهری قدرتمند برای نیروهای کنترل کننده ارائه می‌دهد. با پذیرش نرم‌افزار آزاد، می‌توانیم قدرت خود را به‌عنوان کاربر بازیابی کنیم، آن را متناسب با نیازهایمان شکل دهیم و کنترل محاسبات خود را حفظ کنیم.

    GNU General Public License (GPL) این فلسفه را نشان می‌دهد، این برنامه نه تنها به این منظور طراحی شده است که به کاربران اجازه استفاده و اصلاح نرم‌افزار را بدهد، بلکه برای اطمینان از حفظ این آزادی‌ها برای همه کاربران طراحی شده است. GPL بیانگر این باور است که کاربران باید بر نرم‌افزار خود کنترل داشته باشند، و روح منشور حقوق را در عملکرد آن برای تضمین آزادی‌های فردی در برابر نهادهای برتر منعکس می‌کند.

    جنبش نرم‌افزارهای آزاد هدف به توانمندسازی کاربران دارد، با اطمینان از اینکه نرم‌افزار به آنها خدمت می‌کند و نه برعکس. این جنبش، بنابراین، در تقاطع فناوری و حقوق بشر قرار دارد و برای جهانی که در آن نرم‌افزار توانمند می‌کند و نه محدود می‌کند و متحد می‌کند و نه جدا می‌کند، استدلال می‌کند.

    بنابراین، دفعه بعد که به سراغ یک نرم‌افزار می‌روید، اهمیت کنترل نرم‌افزاری که استفاده می‌کنید را بدانید و از خود بپرسید: آیا می‌خواهید در قفس زندگی کنید، مطیع اربابی باشید که برای شما تصمیم می‌گیرد یا شما آیا می‌خواهید یک فرد آزاد باشید؟ امیدوارم دومی رو انتخاب کنید.

    من شما را تشویق می‌کنم برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جنبش نرم‌افزار آزاد و اطلاع‌رسانی درباره اهمیت نرم‌افزار آزاد به اینجا مراجعه کنید.

    منبع jxself

  • جنگ مرورگر نه، بلکه جنگ وب

    دعوت امروز برای استفاده از مرورگرهای مبتنی بر فایرفاکس مربوط به جنگ مرورگرها نیست که جامعه اینترنت و وب معمولاً درگیر آن است، بلکه جنگی برای وب آزاد و باز است. از آنجایی که گوگل تلاش می‌کند آزادی ما را در وبگردی سلب کند، اکنون وظیفه ماست که با گوگل و برنامه‌های آن مبارزه کنیم.

    یکی از بازوهای قدرتمند گوگل در این نبرد کروم است. گوگل از طریق کروم (و پایه آن، کرومیوم)، استانداردهای ساختگی جدیدی را اعمال می‌کند که هیچ کس به جز خود گوگل نمی‌خواهد. استانداردهایی تحمیل شده به کاربرانی که صرفاً آنجا هستند که به گوگل و شرکای آن منفعت برسانند. اکنون وظیفه ماست که با آنها مبارزه کنیم. این همیشه وظیفه ما بوده است.

    از هر مرورگر مبتنی بر کرومیوم باید اجتناب شود. مهم نیست که چگونه شرکت پشت مرورگر شما DRM گوگل را حذف می‌کند یا چگونه خود را برای شما تبلیغ می‌کند، باید از آنها اجتناب کنید. من شرکت‌هایی مانند Brave و Vivaldi را دیدم که به جنگ جدید گوگل در وب اعتراض می‌کردند، اما به نظر من این مضحک است. آنها از جمله شرکت‌هایی هستند که به گوگل کمک می‌کنند تا در جنگ مرورگرهای وب تسلط یابد.

    استفاده از کرومیوم که تنها منجر به پیروزی گوگل در جنگ وب می‌شود، خیانت به اینترنت و جامعه وب و به همه ما است. هیچ بهانه‌ای وجود ندارد، «اما» وجود ندارد، هیچ دلیل موجهی وجود ندارد، همه اینها توجیه نادرست و ناامیدکننده‌ای برای کمک به گوگل برای از بین بردن وب ارزشمند ما است.

    البته، من نمی گویم فایرفاکس و موزیلا عالی هستند، اما اکنون تنها ابزار و قدرت ما برای مبارزه با گوگل هستند. بهترین راه ما اکنون فایرفاکس و همکاری مدیران وب‌سایت‌ها و سیستم‌عامل‌ها و نافرمانی مدنی آنلاین در برابر تلاش‌های گوگل برای تحمیل دیکتاتوری خود بر ما است.

    منبع hyti.org

  • نرم‌افزار آزاد به ابزار آزاد نیاز دارد

    در طول دهه گذشته، توسعه دهندگان نرم افزارهای آزاد چندین بار توسط ابزارهای توسعه‌ای که توانایی ساخت نرم‌افزارهای آزاد را با کارایی یا قدرت بیشتر ارائه می‌دهند، وسوسه شده‌اند. تنها هزینه‌ای که به ما گفته شده است این است که این ابزارها خود غیر آزاد هستند یا به عنوان خدمات شبکه ای با کد هایی که نمی‌توانیم ببینیم، کپی کنیم یا خودمان اجرا کنیم، کار می‌کنند. در تصمیماتشان برای استفاده از این ابزارها و خدمات -خدماتی مانند BitKeeper، SourceForge، Google Code و GitHub- توسعه دهندگان نرم‌افزارهای آزاد، تصمیمات “هدف، وسیله را توجیه می‌کند” را اتخاذ کرده‌اند که آزادی جوامع توسعه دهنده و کاربران خود را به خطر می‌اندازد. این تصمیمات برای در آغوش گرفتن ابزارها و خدمات غیر آزاد و خصوصی، اعتبار ما را در حمایت از آزادی نرم‌افزار به خطر می‌اندازد و آزادی‌ما و کاربرانمان را به شیوه هایی که باید آنها را رد کنیم، به خطر می‌اندازد.

    در سال 2002، لینوس توروالدز اعلام کرد که هسته لینوکس به سیستم کنترل نسخه توزیع شده “BitKeeper” منتقل خواهد شد. در حالی که این تصمیم باعث ایجاد نگرانی و بحث های زیادی شد، BitKeeper به توسعه دهندگان هسته لینوکس این امکان را داد که به صورت توزیع شده کار کنند، به طوریکه در آن زمان توسط ابزارهای نرم افزارهای آزاد پشتیبانی نمی‌شد – برخی از توسعه دهندگان لینوکس تصمیم گرفتند که مزایای آن به ازای آزادی توسعه دهندگان قابل قبول است. سه سال بعد، منتقدان تأیید کردند که لری مک وی، مالک BitKeeper، مجوزهای آزاد چندین توسعه دهنده هسته را پس از اینکه اندرو تریجل سعی کرد جایگزینی آزاد برای BitKeeper بنویسد، لغو کرد. توسعه دهندگان هسته مجبور شدند جایگزینی آزاد نرم‌افزاری بنویسند: پروژه‌ای که اکنون به عنوان Git شناخته می‌شود.

    البته، روابط نرم‌افزارهای آزاد با ابزارهای توسعه غیر آزاد بسیار گسترده‌تر از BitKeeper است. منبع نرم‌افزار خدمات پشتیبانی توسعه نرم افزارهای آزاد SourceForge قبلاً در دسترس کاربرانش بود، اما نویسندگانش به مدل کاملاً بسته بازگشته اند. در حالی که SourceForge با استفاده از نرم‌افزارهای آزاد ساخته شده است، کاربران SourceForge با نرم‌افزار از طریق وب تعامل دارند. از آنجایی که کاربران هرگز هیچ کپی از نرم‌افزار SourceForge را ندارند، نمی توانند منبع را درخواست کنند. پروژه های مشابه مانند Tigris.org از CollabNet، خدمات میزبانی پروژه های باز منبع “Google Code” و GitHub، هر یک اهداف مشابهی را داشته‌اند و کد آنها را به همان ترتیب از دسترس خارج کرده‌اند. خدمات آنها اغلب به صورت رایگان ارائه می‌شود و برای توسعه نرم افزارهای آزاد تبلیغ می شود، اما این تعهد به نرم‌افزار خودی که پلتفرم های توسعه را اداره می کند، گسترش نمی‌یابد. کد منبع هر یک از این سیستم‌ها خصوصی باقی می‌ماند و توسط توسعه دهندگان استفاده از خدمات قابل تغییر نیست.

    این ابزارهای توسعه غیر آزاد معمایی را برای بسیاری از توسعه دهندگان نرم‌افزارهای آزاد ایجاد می‌کنند. هدف بسیاری از این ابزارها، از طریق توسعه نرم‌افزارهای آزاد کارآمدتر، نرم افزارهای آزاد بیشتر و آزادی بیشتر است. CollabNet، Google و GitHub هر کدام ادعا می‌کنند که می‌خواهند نرم‌افزارهای آزاد شوند و ادعا می‌کنند که می‌خواهند به آن کمک کنند. اما به دلایل مختلف، این شرکت‌ها تصمیم به حمایت از آزادی نرم‌افزار از طریق ابزارهایی می‌گیرند که نسبت به اخلاق نرم‌فزارهای آزاد کمتر مطابقت دارند. نتیجه، توسعه‌دهندگان بی‌قدرت هستند. آزادی نرم‌افزاری کد تولید شده توسط این هکرها به انحصار غیرقابل قبول بستگی دارد.

    اولاً، استفاده از ابزارهای غیر آزاد پیامی غیرقابل قبول به کاربران نرم‌افزارهای آزاد تولید شده می‌فرستد. “آزادی نرم‌افزار برای شما به عنوان کاربران مهم است،” توسعه دهندگان به نظر می رسد بگویند، “اما برای ما نیست.” چنین رفتاری زیر تأثیرات اساسی تعهد قوی اخلاقی در قلب جنبش نرم افزارهای آزاد را به خطر می‌اندازد. به عنوان کسانی که قبلاً متعهد به نرم‌افزارهای آزاد هستیم، باید نشان دهیم که می‌توانیم با استفاده از نرم‌افزارهای آزاد موفق شویم – و در آن رونق ایجاد کنیم. ما باید از جایگزین‌های آزاد برای سیستم‌های اختصاصی مانند Savane که می‌توانند SourceForge یا Google Code را جایگزین کنند و GNU Savannah را اجرا کنند، یا Gitorious که می‌تواند GitHub را جایگزین کند – با استفاده از آنها و با بهبود آنها در زمینه‌هایی که در آن کمبود دارند، حمایت کنیم.

    ثانیا ، ما باید درک کنیم که ، با پیشروی ، نرم افزاری که ما تولید می‌کنیم فقط به اندازه نرم‌افزاری که برای استفاده مداوم ، توزیع و تکامل آن به آن بستگی دارد، آزاد است.

    پروانه GNU GPL و کد منبع برای کاربرانی که سعی می‌کنند برنامه را بدون دسترسی آزاد به نرم‌افزاری که برای انجام آن تغییر لازم است، تغییر دهند، معنایی ندارد. نه تنها آزادی توسعه‌دهندگان در معرض خطر است، بلکه در نهایت کاربران و همه توسعه‌دهندگان “آینده” نیز در معرض خطر هستند. کسانی که انتخاب می‌کنند از ابزارهای غیر آزاد استفاده کنند، همه را در اختیار گروه‌ها و افراد که ابزارهایی را تولید می‌کنند که به آنها وابسته هستند، قرار می‌دهند.

    در حالی که ابزارهای توسعه اختصاصی ممکن است به توسعه دهندگان نرم افزارهای آزاد در کوتاه مدت کمک کند تا نرم‌افزارهای آزاد بیشتری ایجاد کنند، اما این هزینه‌ای غیرقابل قبول است. در حوزه بحث برانگیز نرم‌افزارهای خصوصی و خدمات شبکه ای، توسعه‌دهندگان نرم‌افزارهای آزاد باید در سمت “آزادی زیاد” باشند. به خطر انداختن اصول ما در تلاش برای دستیابی به آزادی بیشتر، خودناسازگار، ناپایدار و در نهایت ناعادلانه است، برای کاربرانمان و برای جامعه بزرگتر توسعه‌دهندگان نرم‌افزارهای آزاد.

    به همانطور که نگهداری کنندگان اولیه GNU بر ایجاد ابزارهای آزاد برای ایجاد نرم‌افزارهای آزاد متمرکز شدند، ما باید اطمینان حاصل کنیم که می‌توانیم نرم‌افزار را به صورت آزاد و با استفاده از ابزارهای آزاد بدون تردید تولید کنیم. عدم موفقیت ما در انجام این کار به نرم‌افزاری منجر می‌شود که به صورت غیرمستقیم کمتر آزاد است. ما باید در برابر استفاده از ابزارهایی که به ما اجازه نمی‌دهد آزادی‌هایی را که می‌خواهیم کاربران خود را در توسعه نرم‌افزار آنها فراهم کنیم ، مقاومت کنیم و باید فشار بر تولید کنندگان ابزارهای توسعه خود اعمال کنیم. نرم افزارهای آزاد با به خطر انداختن اصول خود به موفقیت دست نیافته‌اند. ما به صورت فنی، عملی و اخلاقی با به خطر انداختن آزادی ابزارهایی که برای ساخت جهانی آزاد استفاده می‌کنیم، به خوبی خدمت نخواهیم کرد.

    منبع Benjamin Mako Hill